٤) جزء دوازدهم قرآن کریم، آیات ٣٦ الی ٤٧ سوره ی هود
دیگر كسى ایمان نمىآورد
خداوند مهربان به حضرت نوح(ع) وحى فرمود كه دیگر كسى ایمان نخواهد آورد و از كردار كافران غمگین نباش و براى ستمكاران شفاعت نكن كه همگى غرق خواهند شد! زمان مجازات گناهكاران فرا رسیده بود. خداوند یگانه به حضرت نوح(ع) فرمان داد تا كشتى بزرگى بسازد و او طبق فرمان خدا با كمك یارانش به ساختن كشتى مشغول شد. كافران هر بار كه از كنار آنان مىگذشتند، مسخرهشان مىكردند و مىگفتند: «اینان دیوانهاند. كشتى به این بزرگى را دور از آب و در خشكى مىسازند. معلوم نیست چگونه مىخواهند آن را به آب بیندازند. شاید مىخواهند براى كشتىشان دریایى هم بسازند!»
پیامبر خدا همچنان به كار خود مشغول بود و مىفرمود: «ما را مسخره كنید! به زودى ما شما را مسخره خواهیم كرد!» ماجرا را در قرآن چنین مىخوانیم:
و به نوح وحى شد كه از قوم تو، به جز كسانى كه ایمان آوردهاند، دیگر هرگز كسى ایمان نخواهد آورد. پس، از آن چه مىكنند، اندوهگین نباش و زیر نظر ما و وحى ما كشتى را بساز، و دربارهی كسانى كه ستم كردهاند با من صحبت نكن كه آنان حتماً غرق شده هستند؛ و كشتى را مىساخت و هر بار كه بزرگان قومش بر او مىگذشتند، مسخرهاش مىكردند. گفت: اگر ما را مسخره كنید، ما شما را همان گونه كه مسخره مىكنید، مسخره مىكنیم. پس به زودى خواهید دانست بر چه كسى عذابى مىرسد كه او را خوار كند؛ و بر او عذابى پایدار فرود مىآید.
آیات 36 الى 39
به نام خدا
نوح(ع) چهار پسر به نامهاى «حام»، «سام»، «یافث»، و «كنعان» داشت. همسر نوح(ع) ایمان نیاورده بود. كنعان نیز به ظاهر ایمان داشت، ولى كافر بود. خداوند مهربان به نوح(ع) وحى كرد كه در عذاب الهى تمام كافران نابود خواهند شد. قرار بود اگر از تنورى كه نشانهی شروع عذاب بود، آب فوران كند، نوح(ع) و یارانش سوار كشتى شوند تا از عذاب الهى در امان باشند. سرانجام روز موعود فرا رسید. آب از تنور فوران كرد. نوح(ع) با نام خدا، خانواده و یارانش را سوار كشتى كرد و از هر نوع جاندارى، یك جفت نر و ماده داخل كشتى گذاشت. در قرآن، حضرت نوح(ع) اولین كسى است كه در ابتداى كارش بسمالله گفته است، خداوند مهربان مىفرماید:
تا این كه فرمان ما آمد و تنور فوران كرد. گفتیم: در آن از هر زوجى دو تا، و خاندانت را، به جز كسى كه قبلاً دربارهی او سخن گفته شده است. و كسانى را كه ایمان آوردهاند، سوار كن؛ و با او، جز اندكى ایمان نیاورده بودند. و گفت: در آن سوار شوید. حركتش و ایستادنش به نام اللّه است، به راستى پروردگارم آمرزندهی مهربان است.
آیات 40 و 41
پسر نوح(ع) هم غرق شد
باران به شدت مىبارید و آبهاى زیرزمینى از هر سو مىجوشیدند. حضرت نوح(ع) متوجه شد كه كنعان كنارى ایستاده و سوار كشتى نشده است. صدا زد: «پسرم با كافران نباش، بیا و زودتر سوار كشتى شو وگرنه غرق خواهى شد.» پسرش گفت: «من بالاى كوه مىروم تا از آب در امان باشم.» نوح(ع) جواب داد: «امروز هیچ كس از عذاب در امان نیست، مگر این كه خدا بر كسى رحم كند...» در این هنگام موجى بلند میانشان فاصله انداخت و كنعان مانند بقیهی كافران غرق شد. ماجرا در قرآن چنین آمده است:
و آن، آنان را در میان موجى مانند كوه مىبُرد و نوح پسرش را كه در كنارى بود، صدا كرد: اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران نباش. گفت: به زودى به كوهى پناه مىبرم كه مرا از آب در امان نگاه دارد. گفت: به فرمان خدا، امروز هیچ نگاهدارندهاى نیست، مگر كسى كه او رحم كند؛ و موج میان آن دو حایل شد. پس، از غرق شدگان بود.
آیات 42 و 43
شیواترین آیهی قرآن
خداوند یگانه به زمین فرمان داد كه آب خود را فرو بَرد و زمین آبهایش را فرو برد. به آسمان هم دستور داد كه دیگر نبارد و فرمان انجام شد. گفته مىشود، زمین فقط آبهاى خودش را فرو برد و آبى كه از آسمان باریده بود، به صورت دریاها و اقیانوسها بر سطح زمین باقى ماند. كشتى از حركت ایستاد و ندا رسید كه «دور باد قوم ستمگر»؛ یعنى ستمگران از رحمت خدا دور باشند. این موضوع در آیهاى از قرآن، كه گفته مىشود بلیغترین و شیواترین آیهی قرآن است، چنین آمده است:
و گفته شد: اى زمین، آب خود را فرو بر و اى آسمان باز ایست. و آب فرو رفت و فرمان انجام شد و بر جودى قرار گرفت و گفته شد: دور باد قوم ستمگران.
آیهی 44
پسرت اهل خانوادهی تو نبود
نوح(ع) كه از نفاق و كفر پسرش خبر نداشت، از مرگش بسیار اندوهگین شد. دست به دعا برداشت و گفت: «خدایا! تو وعده داده بودى كه خانوادهام را نجات دهى و پسرم اهل خانوادهام بود.» خداوند مهربان به او گفت: «پسرت در حقیقت اهل خانوادهی تو نبود، زیرا كارهاى ناشایستهاى مىكرد. چیزى را كه نمىدانى از من نخواه.» و نوح(ع) از تمام چیزهایى كه نمىدانست به خداوند دانا پناه برد تا مورد رحمت او قرار گیرد. دعا و گفتوگوى نوح(ع) را با خداوند در قرآن چنین مىخوانیم:
و نوح به پروردگارش ندا داد و گفت: پروردگارا! پسرم از خانوادهی من است و حتماً وعدهی تو راست است و تو حاكمترین حاكمانى. گفت: اى نوح در حقیقت او از خانوادهی تو نیست، به راستى او كارهاى ناشایسته دارد. پس چیزى را كه به آن علم ندارى، از من نخواه. من تو را نصیحت مىكنم كه مبادا از نادانان باشى. گفت: پروردگارا! به تو پناه مىبرم كه از تو چیزى را بخواهم كه به آن علم ندارم، و اگر مرا نیامرزى و به من رحم نكنى، از زیانكاران خواهم بود.
آیات 45 الى 47
منبع: آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
جزء دوازدهم قرآن کریم، آیات ٦ الی ١٢٣ سوره ی هود